دیکشنری
داستان آبیدیک
situated to the righ
sɪt͡ʃue͡itɪd to ðʌ ɹa͡i
فارسی
1
عمومی
::
واقعدردست راست
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SITH
SITOLOGY
SITTAR
SITTER
SITTER IN
SITTING
SITTING DUCK
SITTING ON A GOLD MINE
SITTING ON A POWDER KEG
SITTING PRETTY
SITTING ROOM
SITUATE
SITUATED
SITUATED ACROSS THE BORDER FROM
SITUATED OR SITUATE
SITUATED TO THE RIGH
SITUATION
SITUATION ANALYSIS
SITUATION ASSESSMENT
SITUATION AWARENESS GLOBAL ASSESSMENT TECHNIQUE
SITUATION ETHICS
SITUATIONAL ANALYSIS
SITUATIONAL AWARENESS
SITUATIONAL LEADERSHIP
SITUATIONAL MAP
SITUATIONALISM
SITUATIONISM
SITUS
SITZKRIEG
SIVA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید